بعدش چه می شود؟
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۱۲ ب.ظ
این بار ترس عجیبی مرا دربرگرفته. گویی از کودکی بوی تنم به مشامش نخورده. دستانش دور کمرم حلقه شده و دارم به مرز خفگی می رسم. می خواهم از دستش فرار کنم. نمی شود. ول نمی کند. از بعدش بیشتر می ترسم. از این که دیگر سوی هیچ نور امیدی را نبینم. از این که لج کنم. از این که از خدا دور شوم. می ترسم آن شخصیت لجباز آکوآ ناگهان بالا بزند و تمام حجب و حیا را قورت دهد یک آب هم رویش. می ترسم بعدش چه می شود. خیلی می ترسم.
- ۰۰/۰۵/۲۱