حریم مان

هشدار که آرامش ما را نخراشی و از این صوبتا

حریم مان

هشدار که آرامش ما را نخراشی و از این صوبتا

بقیه اش با تو

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۳۷ ب.ظ

عجیب است که همچنان زبان به کام گرفته ام و احساساتم در قالب کلمات جا نمی شوند. در حال حاضر ترجیح می دهم بروم در لاک خودم و تیر هیچ خبری از کشور و فامیل و دوست و آشنا به من برخورد نکند. من کسی هستم که همچنان نمی دانم برای آینده ام چه برنامه ای دارم. نمی دانم چه می شود. درست است که دیگران هم نمی دانند اما این عدم قطعیت ریشه در زندگی من دوانده تا جایی که حتی نمی توانم برای یک ماه آینده ام هم برنامه ریزی کنم. عاجزم و ناتوان. اما اخیرا یک تصمیم مهم گرفتم. تصمیم گرفتم این بار هر چه که شد، من نتیجه را رها کنم و بروم دنبال زندگی خودم. رها کنم. دیگر کش ندهم. با تمام وجود دست خودش بسپارم و با وجدانی آسوده به خدا بگویم من روی نوک انگشتانم ایستادم. این تمام قد من بود. بقیه اش با تو. 

  • ۰۰/۰۵/۱۱
  • آکوآ ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">