اما نبودنت زیبا نیست.
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۶:۱۶ ب.ظ
امروز برای سال پدربزرگم شله زرد درست کردم. باورم نمی شود که 2 سال از نبودنش می گذرد. از آخرین روزهای بودنش تنها صدای دستگاه اکسیژن را یادم می آید. وقتی که از پیشمان رفت، شب ها که همه جا را سکوت فرا می گرفت نبود صدای دستگاه، مرگش را فریاد می زد. در سکوت می شکستم. گریه می کردم. غصه می خوردم و یاد آخرین صبحت بینمان می افتادم. وقتی که حالش بهتر شده بود مادرم از او پرسید: آقا جون این کیه؟ بابابزرگم جواب داد: زیبا. مادرم گفت: نه آقاجون این آکوآست. پدربزرگم گفت: می دانم. سیمایش زیباست :)
- ۰۰/۰۴/۱۰