درد فانتوم
سه شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۹:۰۰ ب.ظ
اصلا دوست ندارم ناله کنم یا غر بزنم اما این را می نویسم که اگر بعدا به آرشیو تابستان 1400 برگشتم تا از احوالاتم بخوانم این را از قلم نیندازم. این درد فانتومی که دارم واقعا اذیت کننده است. نمی دانم دردش طبیعی است یا نه اما تحملش آسان نیست. از دردش هم نه به مادرم می گویم که غصه نخورد نه از آن به دوستانم حرفی می زنم که آن ها هم کاری از دستشان بر نمی آید. حتی شکایتی هم به خدا ندارم. فقط می نویسم که ثبت شود شاید بعدا که این را خواندم برای گذر کردن از آن سجده شکری به جا بیاورم.
- ۰۰/۰۴/۰۱